HODV-21902 "آخرین قطار را از دست دادی... پس بیاییم جای من؟" من آخرین قطار را از دست دادم، بنابراین شب را در خانه رئیس زنم ماندم در حالی که شوهرش برای یک سفر کاری دور بود. او مرا اغوا کرد و من آنقدر هیجان زده بودم که نگه داشتم
I've been looking at my respected manager with erotic eyes for a while now. The more I look at her,